امروز 20 فروردین 92 صبح وقتی به مدرسه رفتم همش تو فکر دوچرخه ای بودم که قرار بود بابام امروز برام بخره.
ظهر که اومدم خونه بابا گفت که ساعت 18 میریم دوچرخه را ببینیم تا بخریم.
مشقام را که نوشتم تا ساعت 18 با بچه ها تو کوچه بازی کردم و بالاخره برای خرید دوچرخه با بابا رفتیم.
دوچرخه های زیادی اونجا بود.
من فقط دوچرخه قرمز میخواستم. (عشقه پرسپولیس )
بنابراین بعد از چونه زنی با خریدار یه دوچرخه 26 مدل ویوا خریدیم.
بعد بابا منا گذاشت خونه و عمومیثم اونا به دوچرخه فروشی رسوند تا دوچرخه را بیاره.
من با بچه ها تو کوچه بازی میکردم که بابا با دوچرخم اومد.
شب حدود ساعت 22 چند دقیقه ای با کمک بابا تو کوچه دوچرخه سواری کردم.
قول میدم عکس دوچرخم را قرار بدم.